جمعه ۲۹ فروردین ۰۴

معراج خون

فعالیت ها، آثار و رزومه هنری آمنه نقدی پور

رزومه آمنه نقدی پور

۴۱ بازديد
رزومه هنری آمنه نقدی پور

کتابهای آمنه نقدی پور

۳۴ بازديد
کتاب های آمنه نقدی پور

کتاب قاسمانه آمنه نقدی پور

کتاب قاسمانه شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب معراج خون شاعر آمنه نقدی پور

کتاب معراج خون شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب سایه به نام عشق آمنه نقدی پور

کتاب سایه ای به نام عشق شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب یک جفت پای دار آمنه نقدی پور

کتاب یک جفت پای دار شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب آرزوهای بی هدف به قلم آمنه نقدی پور

کتاب آرزوهای بی هدف شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب خفته ای بر مزار عشق آمنه نقدی پور

کتاب خفته ای بر مزار عشق شاعر: آمنه نقدی پور

کتاب بید و مجنون به قلم آمنه نقدی پور

کتاب بید و مجنون شاعر: آمنه نقدی پور

 

مطالب مرتبط:کتاب قاسمانه, کتاب بید و مجنون, کتاب سایه ای به نام عشق, کتاب خفته ای بر مزار عشق, کتاب آرزوهای بی هدف, کتاب معراج خون, قاسمانه, معراج خون ,بید و مجنون, خفته ای بر مزار عشق, سایه ای به نام عشق, آرزوهای بی هدف, آمنه نقدی پور

توقف

۱۴۷ بازديد
و زمین و زمان توقّف کرد
مرگ در پشتِ جان، توقّف کرد
کبریا منتظر نشست و بعد
کُلّ ِهفت آسمان، توقّف کرد
پرده ای روی کائنات آمد
همه ی لامَکان، توقّف کرد
جبرئیل امین فرود آمد
وحی در ناگهان، توقّف کرد
نه کسی در عُروج می رفت و
همه ی پرنیان، توقّف کرد
مُردگان، زندگان شدند و بعد
نَفسِ زندگان، توقّف کرد
کاروان، گرمِ حرکتش شد تا...
ناگهان،کاروان توقّف کرد
کودکی تشنه تازیان می خورد
دستِ بر تازیان، توقّف کرد
تیرِ سرکش به سمتِ گردن بود
فکرِ پشتِ کمان، توقّف کرد
کاش درکوفه، ایستگاهی بود
خوب می شد در آن، توقّف کرد
آمنه نقدی پور
از کتاب معراج خون
__________________________________
از لینک های زیر دیدن کنید:
آمنه نقدی پور

قاف تا قاف زندگی

۱۲۱ بازديد
یک تخته سنگ بود
و یک درخت فرتوت
و سایه ای دنج
و یک استکان چای ِعنابِ لعل گون
لعل ِسیراب، لعل دُردگون
آسمان غرق استکان هامان بود
و سرمست از نگاه هامان
و درخت کهن سالِ پرشِکنج ِژولیده
بر سرمان سایه می ریخت
بی منت و بی ادعا
و ما عطر خاطره مان را ریختیم
در پناه آغوش کُنار سال خرده ی فرتوت
و آسمان بدرقه کرد نگاه هایمان را
وقتی وداع گفتیم
دشت و درخت و صخره و کبک و چویل را
و چای عنابمان که ریخت روی لباس دشت
لعل گون شد دشت لاله های واژگون
و آسمان با ما هم داستان شد
به راه افتاد تا خود ِخود ِجاده
تا خودِ خود ِ کوچه
و تا خود ِ خود ِخانه هامان
هم آوازمان شد و می آمد
راه می آمد آسمان با شاعرانه هایمان 
با نازش و ترنم می بارید
داستان ها داشتیم با آسمانِ هفت رنگ
و ما وداع گفته بودیم
دشت و درخت و صخره و کبک و چویل را
و با آسمان هم داستان شدیم
از قاف تا قاف زندگی
آمنه نقدی پور

http://amenehnaghdipour.blogfa.com 
از کتاب : سایه ای به نام عشق
__________________________________
از لینک های زیر دیدن کنید:
آمنه نقدی پور
اینستاگرام آمنه نقدی پور

شعر در مورد حاج قاسم سلیمانی

۳۱۰ بازديد
با غبار چکمه هایت
سرمه ای ساختم
و بر چشمان انتظار مجروحم کشیدم
کف اش را بوسه باران کردم
بلکه آرام گیرد قلب پناهنده ام به دخیل رد پایت
تو فقط برگرد
و بگو این چکمه ی مخدوش
به تمام سرانشان می ارزد

آمنه نقدی پور
#حاج_قاسم_سلیمانی

___________________________
از لبنک زیر دیدن کنید
www.amenehnaghdipour.blogfa.com